معماری دوره آگوستوس در روم

در سال ۴۴ پیش از میلاد، یولیوس سزار کشته شد و خونینترین و آخرین جنگ داخلی جمهوری روم آغاز گردید. سیزده سال بعد، در ۳۱ پیش از میلاد، فرزندخوانده و وارث او، اُکتاویان، بر آنتونی و کلئوپاترا پیروز شد و تنها فرمانروای دنیای روم گردید. چهار سال بعد، در ۲۷ پیش از میلاد، سنا به اُکتاویان لقب آگوستوس داد و عملاً جایگاهش را به رسمیت شناخت؛ هرچند قدرتش اساساً شخصی بود. برای نخستین بار پس از مدتها، دنیای متمدن توانست نفس راحتی بکشد و دورهای طولانی از صلح و حکومتی باثبات را تجربه کند. انرژی و خلاقیتی که پیشتر صرف جنگاورانی چون سولا، سیسِرو، پُمپی و سزار میشد، این بار به سمت ساخت و آبادانی امپراتوری روم سوق یافت؛ و در مرکز این دگرگونی، شهر روم قرار داشت.
آگوستوس جملهای مشهور دارد:
«روم را شهری از آجر تحویل گرفتم و آن را شهری از مرمر به جا گذاشتم.»
او در نوشتههای خود فهرستی از بناهای عمومی که ساخته یا بازسازی کرده بود آورده است؛ فهرستی که حتی شامل بسیاری از پروژه های مهم دیگران هم نمیشود، اما همچنان شگفتانگیز است. چراکه بیشتر رشد معماری در روم امپراتوری، در چارچوبی که آگوستوس ایجاد کرد، شکل گرفت. هر بررسی معماری امپراتوری روم باید از همین دوره آغاز شود، چون اسناد بسیار دقیقی درباره فعالیتهای ساختمانی بین مرگ سزار و مرگ آگوستوس (۱۴ میلادی) در دسترس است؛ حتی بیشتر از آنچه از بناهای بازمانده میبینیم.
یکی از ویژگیهای برجسته معماری عصر آگوستوس، تنوع سبکها بود؛ هم به دلیل تغییرات سریع آن دوره، هم به دلیل میراث معماری پیشین و هم به خاطر طیف گسترده بانیان پروژهها. این برنامه ساختمانی آنقدر وسیع و جاهطلبانه بود که همه منابع موجود برای آن به کار گرفته شد.
یکی از تأثیرات اصلی این دوره، برنامههای نیمهتمام یولیوس سزار بود. او چشماندازی جسورانه داشت و میخواست کل شهر را بازسازماندهی کند. آگوستوس و همپیمانش، مارکوس آگریپا، بسیاری از طرحهای او را پیگیری کردند. سزار بناهایی همچون تئاتر مارسلوس، ساختمان سنا، دو بازلیکا در فوروم و سکوی سخنرانی «رُسترا» را طراحی کرده بود. او همچنین استفاده گسترده از ملات پوزولانای سرخ و احتمالاً بهکارگیری وسیع سنگ مرمر کارارا را آغاز کرد که بعدها انقلابی در ساختوساز روم ایجاد نمود.
آگوستوس این سنت را ادامه داد که فرماندهان پیروز بخشی از غنائم جنگی را صرف ساخت بناهای عمومی کنند. بسیاری از بناهای زمان او و جانشینش، تیبریوس، از همین راه تأمین مالی شد. علاوه بر آن، شهروندان ثروتمند نیز برای کسب اعتبار اجتماعی یا سیاسی، ساختمان هایی را با نما رومی به هزینه خود ساختند. نمونهها شامل:
-
معبد نپتون در سیرکوس فلامینیوس (۴۲ ق.م)
-
بازسازی معبد باستانی دیانا در تپه آوِنتین (پس از ۳۳ ق.م)
-
نخستین آمفیتئاتر سنگی در روم (۳۰ ق.م)
-
پرُتیکوس فیلیپی و معبد هرکول (۳۰ تا ۲۰ ق.م)
-
نخستین کتابخانه عمومی روم در آتریوم لیبرتاتیس (۳۹ ق.م)
-
تئاتر بالبوس (۱۳ ق.م)
بعضی بناها از دوره آگوستوس تا امروز باقی مانده اند، مثل معبد ساتورن در فوروم رومی که ستونهای بازسازی شدهاش ترکیبی از سبکهای جمهوری و مصالح مرمرین است. یا خانه رسمی پونتیفکس ماکسیموس که در ۳۶ ق.م پس از آتشسوزی بازسازی شد. در مقابل، معبد آپولو در تپه پالاتین نشان دهنده مهارت بالای استادکاران آن دوره است.
پس از خود آگوستوس، فعالترین فرد در پروژههای ساختمانی، مارکوس آگریپا، دوست و شریک سیاسی او بود. او از سال ۳۳ ق.م برنامهای بلندمدت برای بهبود شهر آغاز کرد:
-
تعمیر شبکه فاضلاب
-
ساخت دیوارهای سیلابی در کنار رود تیبر
-
احداث پل «پونتس آگریپا»
-
دو برابر کردن آبرسانی شهر با مرمت چهار قنات و ساخت سه قنات جدید: آکوا جولیا، آکوا ویرگو و آکوا آلیسیتینا.
آگریپا در منطقه کمپوس مارتوس مجموعهای از بناهای چشمگیر ساخت:
-
سپتا (میدان اجتماعات عمومی)
-
پانتئون (۲۵ ق.م)
-
بازلیکا نپتون
-
حمامهای آگریپا
این مجموعه شامل باغها، راهروهای ستوندار، کانال و دریاچه مصنوعی بود، هرچند بیشتر آن در آتش سوزی سال ۸۰ میلادی نابود شد.
پانتئون اولیه با طرحی شبیه معبد کنکورد ساخته شد، اما بعدها در دوران هادریان بازسازی گردید. حمامهای آگریپا نیز نخستین نمونه از حمامهای عمومی عظیم بودند که بعدها به بخشی جداییناپذیر از معماری رومی بدل شدند.
سبک معماری آگوستوسی در کل، عملگرایانه و محافظهکارانه بود. قناتها با بتن رومی و سنگهای آتشفشانی ساخته میشدند و پلها یا فاضلابها از سنگهای منظم بریدهشده. اما در عین حال، رومیها با استفاده گسترده از مرمر کارارا و تأثیرپذیری از هنر یونانی، معماریای باشکوه و الهام بخش آفریدند.

هرچند هیچکدام از بناهای این دوره بهطور کامل باقی نماندهاند، ویرانههای ساختمان هایی چون معبد ژولیوس تقدیسشده، معبد آپولون بر فراز تپه پالانتین و مقبره آگوستوس تصویری روشن از کیفیت معماری آن زمان به ما میدهند.
تئاتر مارسلوس هم تا حدی به این دلیل باقی مانده که در قرون وسطی به قلعهای تبدیل شد و بعدتر در قرن شانزدهم به کاخ خانواده ساولی بدل گردید. این تئاتر احتمالاً توسط سزار طراحی شده بود، اما در زمان حیاتش آغاز نشد و قرار بود در محل یک مجموعه قدیمی معبد–تئاتر از سال 179 پیش از میلاد ساخته شود. نهایتاً این بنا بین سالهای 13 تا 11 پیش از میلاد تکمیل و افتتاح شد. بخش صحنه هنوز زیر زمین مدفون است، اما جایگاههای نشستن که زیر کاخ بعدی قرار داشتند، پس از مرمت های مدرن، بهخوبی حفظ شدهاند. نمای خمیده تئاتر امروز یکی از باشکوه ترین یادمانهای رم به شمار میرود.
نمای بیرونی این تئاتر از سه طبقه طاق تشکیل میشد که با ستونهای تزئینی قاببندی شده بودند؛ الگویی برگرفته از سنتهای اواخر جمهوری. در مقایسه با طراحیهای پیچیدهتر (مانند معابد پرنست و تیوولی یا تابلاریوم در رم)، تئاتر مارسلوس نقشه ای سادهتر داشت. همین سادگی حتی بعد از مرمتهای بعدی هم آشکار باقی ماند. دو ویژگی کلیدی آن را برجسته میکرد: نخست اینکه کل نما از سنگ تراورتن ساخته شده بود؛ دوم اینکه ریتم منظم فضاهای پر و خالی نمایشی جسورانه داشت. باور بر این است که نما سه طبقه داشته، شبیه به کولوسئوم، اما امروز فقط دو طبقه پایینی باقی مانده است: طبقه نخست با ستونهای دوریک و طبقه دوم با ستونهای ایونیک. برخی محققان معتقدند طبقه سوم اصلاً ستون نداشته و فقط دیواری ساده (اَتیک) بوده است، مشابه آنچه در آمفیتئاتر پولا دیده میشود. شواهد نشان میدهند بخش بالایی تقریباً به اندازه دیوارهای فعلی کاخ بوده و همین باعث شده بنای کنونی همچنان شباهت زیادی به شکل اصلی رومیاش داشته باشد.
بخشهای پایینی تا حدی با سنگ های تراش خورده و تا حدی با بلوک های مربعی بتن پوشیده ساخته شده بودند. تالارهای طاقدار در امتداد شعاعی چیده شده و شامل رمپهای شیبدار و راهروهای مدور برای ورود و خروج مردم بودند. برآوردها نشان میدهد تئاتر حدود 11 هزار نفر گنجایش داشته که در سه ردیف جایگاه مینشستند. طبقه بالایی از چوب ساخته شده بود. راهروهای بیرونی با طاقهای بشکهای شعاعی پوشیده میشدند که هر یک با یک قوس جلویی هماهنگ بود و بر تیرهای افقی مستحکمی تکیه داشت. این ساختارها علاوه بر مدیریت جمعیت انبوه، نقش سازه ای مهمی هم در استحکام کل بنا ایفا میکردند. این ویژگی نشان میدهد چگونه معماران رومی مشکلات مهندسی را به راهحلهای عملی بدل میکردند.
بنای تئاتر مارسلوس گرچه ریشه در سنتهای جمهوری داشت، اما نویدبخش شاهکارهای مهندسی بزرگتر آینده مانند کولوسئوم بود. این بنا نماینده سنتی قوی از معماری جمهوری روم است که توانست در عصر آگوستوس نیز ادامه یابد؛ سنتی که بجای تقلید از سبکهای بیگانه، بر یافتن راه حل های کارآمد برای نیازهای جدید تأکید داشت.
در سوی دیگر طیف معماری آگوستوسی، آرا پاکیس آگوستا (محراب صلح آگوستین) قرار دارد. این یادمان در سمت غرب جاده ویا فلامینیا، درست شمال ساختمانهای آگریپا ساخته شد. کار آن در 13 پیش از میلاد آغاز و چهار سال بعد تقدیس شد. این بنا بر سکویی کوتاه و تقریباً مربعشکل قرار داشت و محراب اصلی در مرکز آن روی پلههایی کوچک ساخته شده بود. کل بنا از مرمر کارارا ساخته شد. جزئیات حجاری، نقش برجسته های نمادین، پرده نگاره های طولانی از دسته های تشریفاتی، پیچک های آکانتوس و حلقه های گل از finestترین نمونه های پیکرتراشی رومی محسوب میشوند.
اما طرح کلی بنا ریشهای رومی نداشت؛ استفاده از مرمر نوآوری بود و تزئینات، کار دست صنعتگران یونانی را نشان میدهد. حتی نقشه محراب هم الهامگرفته از محراب بخشش در آگورای آتن بود. بااینحال، پیام آن کاملاً رومی بود: نمایش یک رویداد واقعی، یعنی مراسم تشریفاتی ۴ ژوئیه سال ۱۳ پیش از میلاد، نه صحنهای ایدئالیزه.
این نقشبرجستهها نخستین نمونه های واقعی «پیکرتراشی معماری» در رم بودند؛ دستاوردی بزرگ که سهمی عمده در تاریخ هنر کلاسیک داشت.
در هیچ دوره ای از تاریخ روم، ترکیب خلاقانه و پرشور سنتهای فرهنگی مختلف بهاندازه عصر آگوستوس دیده نمیشود. سنت جمهوریگرایانه تئاتر مارسلوس و تأثیرات هلنیستی آرا پاکیس، دو سلیقه متضاد معماری آگوستوسی را نشان میدهند. ترکیب این دو گرایش، هسته اصلی قدرتمندترین و اثرگذارترین بناهای آن زمان و دوره های بعدی را شکل داد.
نمونه ای عالی از این ترکیب، فوروم آگوستوس بود؛ اوج برنامه ساختمانی آگوستوس. در قلب این مجموعه، معبد مارس اولتار قرار داشت که مانند معبد ونوس ژنتریکس در فوروم سزار، در انتهای فضای مرکزی ساخته شد. این معبد پس از نبرد فیلیپی (۴۲ پیش از میلاد) وعده داده شد، اما زمانی که فوروم در سال ۲ پیش از میلاد افتتاح شد، هنوز تکمیل کامل نشده بود. بیشتر کارها در همین فاز پایانی انجام شد و معبد و فوروم نمایانگر سبک پخته معماری آگوستوسی هستند.